آرین در سال 94(قسمت سوم)
پشت میز مامان نشستی ...تو دفتر من... صبحها باهم میریم دفتر ... راه زیادی نیست از خونه تا دفتر ده دقیقه پیاده میریم.ماشیناتم خودت انتخاب میکنی میریزی تو کیف من جدیدا مامان جونت یه کیف عروسکی باب اسفنجی برات خریده ...خ.دت ماشیناتو میریزی تو کیفت و میاری .کفشاتو خودت پات میکنی و بدت میاد بخوام کمکت کنم . میگی آرین بلده.تو مسیرمون کلانتری و راهنمایی رانندگی هست همیشه ماشین پلیس میبینی تو راه /کلی ذوق میکنی میگی ماشین پلیس بابا بخره ... هر پژو پارسی ببینی سفید میگی ماشین بابا ... 405 ببینی رنگ طوسی میگی ماشین باباجون. ماشین کامیون.آمبولانس.اتوبوس میشناسی اسم میبری و ماشینهای مدل بالا ببینی میگی اوخله(خوشگله)بابا بخره تو خونه هم بیشت...
نویسنده :
مامان سمیه
18:04